غرق در خیال

ساخت وبلاگ
خسته ام. یه جوره ناجوری خسته ام. خودمو انگار یه جایی بین این شبکه های اجتماعی و صفحه های مجازی گم کردم. دلم یه واقعیتِ دلچسب می خواد، یه حس نابِ غیرِ گذرا. یه نوع لمس واقعیتِ شیرین که البته پایدار هم با‌شه. عجیب حس و حالِ خوبی ندارم نسبت به اطراف و اطرافیانم. دور و برم رو پر از غریبه هایی می بینم که حق نزدیک شدن به هیچ کدوم شون رو ندارم. حق اینکه با یکی شون اینقدر صمیمی باشم که رانت در آغوش بگیرمش باهاش درد دل کنم و اصلن تو تن ش فراموش کنم هر چی شکوه و گلایه است. دلم یه بزخورد نزدیک می خواد یه برخوردِ غیرمجازیِ لمس شدنی.  غرق در خیال...
ما را در سایت غرق در خیال دنبال می کنید

برچسب : بدون عنوان بولس جورج,بدون عنوان السودان,بدون عنوان,بدون عنوان مدحت صالح,بدون عنوان فيلم,بدون عنوان ابونا بولس جورج,بدون عنوان احمد يونس,بدون عنوان فيس بوك,بدون عنوان لابونا بولس جورج,بدون عنوان كامل, نویسنده : anasleman7 بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 14:47

وقتی از نوشتن حرف می زنیم درباره ی چه چیزی حرف زده ایم؟ نوشتن شاید از بهترین و لذت بخش ترین فعل های بشری ست.اینکه بنشینی و محتویات ذهن ت را بواسطه ی کلمات روی کاغذ منعکس بکنی حس ارضا شدن خاصی به همراه دارد. اینکه ذهن ت را درگیر بکنی و آن را بواسطه ی خودکا و کاغذ و یا صفحه کیبورد ملزم به تولید اندیشه و حتوا پیرامون موضوعی کنی حس کشف کردن به همراه دارد. اینکه درباره ی چیزی که هست بنویسی و سعی کنی تحلیل جدید ارائه بدهی حس حل کردن مسئله به همراه دارد  البته چندین و چند حس ناب و زیبای دیگر که همگی از نوشتن سرچشمه می گیرند و تو باید اهل نوشتن باشی تا درک کنی که از غرق در خیال...
ما را در سایت غرق در خیال دنبال می کنید

برچسب : نکاتی در باب نوشتن نامه اداری, نویسنده : anasleman7 بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 14:46

تک تک ما منجیانِ بالقوه ی جهانِ حاضریم. دنیایِ انسانی پیرامون ما در حال حاضر فراتر از این کره ی خاکی نیست و فعلن تنها موجوادت هوشمند شناسایی شده ی این کیهانِ عظیم ما هستیم.تمام تمدن و توحش بشری به همین سیاره ختم شده است و سرچشمه ی همه خوبی ها و اغلب بدی های جهان همین جمعیت هفت میلیاردی ست که مدام در حال کم و زیاد شدن است می باشد. انسانِ متمدن امروز با وجود تکنولوژی های پیشرفته و علوم بشدن پیچیده و پرمحتوا در کارِ بسیاری از بحران های بشری وامانده و جنگ و خونریزی میان انسان ها به مانند همان چند هزار سال پیش هنوز در جریان است و البته که فقط اسلحه و ابزار آن غرق در خیال...
ما را در سایت غرق در خیال دنبال می کنید

برچسب : راه نجات بشر,نجات بشر,نجات و آزادی بشر,تجلی حقیقت نجات بشریت,راه نجات بشریت, نویسنده : anasleman7 بازدید : 138 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 14:46

مادر بزرگ تنها بودآنقدر تنها که با گل های شمعدانی و حسن یوسف که گوشه گوشه ی حیاط و خانه اش را تسخیر کرده بودند هم کلام بود و البته هر صبح هم با تنها میهمانان ثابت خانه اش که هر روز برای صرف صبحانه شان پر می زدند و خود را به حیاط خانه می رسانند گپ می زد. مادربزرگ پرنده و گل های حیاط ش را دوست داشت چرا که چهارده سال بود که بعد از رفتن شوهر و آقای خانه اش تمام تنهایی اش را با آن ها پر کرده بود، با چنان وسواسی برای پرنده ها دان می خرید و هر روز در موعد مقرر در گوشه ی حیاط می ریخت که انگار بهترین هایِ دنیا همین کبوتر های زبان بسته اند. البته هیچ کس نمی داند که آن ها غرق در خیال...
ما را در سایت غرق در خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anasleman7 بازدید : 150 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 14:46

از در نبودن ت چه گویم که هر چه گفتنی ست به آنچه چشیدنی و لمس کردنی ست نزدیک نیست. من هر طور با کلمات دردِ جای خالی تو را نقش بزنم باز به آن حجم تلخ نبودن ت نزدیک نیست. این جنسِ تحمل ناشدنی نبودن ت نه به سطح دل بستگی و دل سپردگی من بلکه به جنسِ خواستنی بودن هایِ تو مربوط است. راست است که بی یار عسل تلخ است و این تلخی نه به کامِ دهان که به کام دل چشیدنی ست و درست این دردِ نبودن نه به پیکر جسم که بر پیکر جان و ذهن اثر می کند. خلاصه که باید درد را در کلمه ریخت و بیان کرد که این تبدیل خود از سطح تیزی و عمق درد می کاهد مثلن خودِ همین واژه ی درد یا دل یا یار، از کلمه تا اح غرق در خیال...
ما را در سایت غرق در خیال دنبال می کنید

برچسب : بی تو با تهران چه کنم,بی تو با خاطراتت چه کنم,بی تو بارون و خزون,بی تو با غم انگیزترین,بی تو باز مهتاب شبی,بی تو با صدای امیر عظیمی,بی تو باید مرد و پژمرد,بی تو باز پرنده ها,بی تو باز آمدم, نویسنده : anasleman7 بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 14:46

زادروزم زیبا حالا که می نویسم سنگینی سال جدید را بر گرده حس می کنم.یک رقم دیگر به شمارگان سن م افزوده شد و من یک سیصد و شصت و پنج روز دیگر را با همه ی خوشی و غم هایش پشت سر گذاشتم. هر کس را در سال دو عید است یکی عید تقویمی که همان عیدِ سالِ نو ست و دیگری عید فردی که همان سالروز تولد است. عید فردی ام مبارک. طواف دیگری گرد خورشید آغاز شد و من باید بکار خویش مشتاق تر باشم. غرق در خیال...
ما را در سایت غرق در خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anasleman7 بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 14:46

در چشم های تو غرق می شوم و تنها غریق نجات م صدای توست که می پرسد به چه خیره ای؟
غرق در خیال...
ما را در سایت غرق در خیال دنبال می کنید

برچسب : دختری غرق در خیالات,غرق خیالات,غرق خیال کی شدی, نویسنده : anasleman7 بازدید : 155 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 14:46